خواب - شیرینی

ساخت وبلاگ

دیشب خواب دیدم .. تو خونه هفت تیری مهمانی داریم خانمهای دروه همی مامان .. همه بودن و من می خواستم پذیرایی کنم . شیرینی ها همه نصفه بود. و من می خواستم به بهترین حالت پذیرایی کنم . ولی نمیشد . آشپزخانه خیلی شلوغ بود . آلاله آرایشگاه بود .. موهاشو قشنگ درست کرده بود میخ واست بره عروسی .. با یک پیراهن قرمز بسیارزیبا ... آزاده هم یک کت و دامن سفید پوشیده بود اونم میخواست بره عروسی .. من بودم و مهمانا و مامان و که همه روی زمین نشسته بودن .

اول خوابم دیدم خانم ده بزرگ ی از سفر آمده و برای مامان دو تا بلوز آورده یکی مروارید دارو سه تا مثل هم .. یک جوراب شلواری سفید که پاشنه اشون سیاه بود ... خانم ده بزرگی خیلی هم لاغز بده بود و جوان .

شیرینی :‌زیاده روی و هوسرانی در لذایذ - شاید نمای از محروم کردن خودم از لذایذ زندگی باشد . باید به خودم پاداش بدهم .

آشپزخانه :‌نیاز به گرمی و غنای روح دارم . تحول و تغییر .. چیز جدیدی در حال رخ دانه .. .هورا

عروسی :تحول و تعهد . برام سوال بود که چرا من نیم رم عروسی شاید من دارم دچار تحول میشم و هنز آماده نیستم ولی آزاده و آلاله آماده اند و باید این کار را انجام بدهند ..

جوراب شلواری پاره و کثیف نماد عزت نفس واعتماد بنفس پایین است .

فکر کنم مشکل من همین موارده باید بهتر بشه ... باید بخودم  پاداش بدهم ممنون خدا

نقل این صحبتا نیست ،داستان تفاوتها است ....
ما را در سایت نقل این صحبتا نیست ،داستان تفاوتها است . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasarofodvani بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:37