خواب و تعبیرهایش

ساخت وبلاگ

دیشب خواب می دیدم رفتم کانادا .. این بندر و حال و هوا را یک بار دیگر هم دیده بودم . یک بندر سرد ولی رنگی تو مه و من که یک ساختمان را که دانشگاه هم هست و سیاه و مدرن هست اونور پل می بینم . من دارم از رو پل رد میشم و می دانم به اون نزدیک هستم . دفعه پیش رفتم تو ساختمان ولی اینبار از کنارش رد شدم و سوار یک اتوبوس شدم و رفتم تو یک محله دیگه . فکر کردم گم شدم ولی یک دود دیدم که فکر کردم اون میره به سمت همون ساختمان دانشگاه ، لباس گرم تنم بود .. بعد یهو پرت شدم یک جایی که انگار میخواستم برم حموم .. یک حمام خیلی بزرگ بود که یک گوشه اش پر بود از  لباس های چرک و بعدش دیدم یک جا یک سوسک مثل اینکه از یک حباب آویزان بود داره رو دیوار راه میره و اونور تر یک عنکبوت از تور خودش آویزان بود .. حمام عجیبی بود .. پر از بخار مثل اون بندر .

کشور : نمادی از تغییر در زندگی .

بخار : حالت احساسی شدید در مورد یک مساله یا موقعیت . فکر کنم در مورد همین بودن در خانه پدری و مستقل نشدن باشد . از کسی یا چیزی عصبانی هستم .. از خودم  .

مه :نمادی از سردرگمی ، مشکلات ، عدم قطعیت و نگرانی است . حس جهت یابیتان رادر زندگی از دست داده اید . نیاز به شفافیت در مواردی دارید  . دقیقا احساس میکنم در زندگی به جایی رسیدم که برای بعدش برنامه ای ندارم . تا الان درس خوندم و کار کردم و تا حدودی از نظر مالی اوکی هستم ولی گویا برنامه ای مطمیئن و یا حداقل در کل برنامه ای برای آینده ندارم . دلم میخواد مستقل شوم وخانواده کوچک خودم را به همراه همسر و آبان داشته باشم و برای مدتی اینقدر به دست و پای خودم نپیچم . فکر نکنم باید به آلاله در کارهاش کمک کنم و یا احیانا حسرت زندگی آزاده را بخوردم می خواهم برای خودم زندگی کنم و از نظر مالی و رشد بتونم اهداف متعالی تری داشته باشم . نه اینکه زندگیم را وابسته به وجود کس دیگری کنم . می خواهم همراهی . سکس و ازدواج و صمیمیت و همراهی را تجربه کنم . واقعا نمی تونم بگم به این مورد نیازی ندارم ولی دوست دارم راه درست و امن و دوست داشتنی آن را تجربه کنم .

دانشگاه : دچار تغییر اجتماعی و یا فرهنگی میشوم . از طریق سخت کوشی و تلاش به هدفم می رسم و در یک دوره استرس در زندگی شاید باشم .. فکر میک نم هستم و این که نمی تونم برای زندگی ام تصمیم بگیرم باعث میشه کلافه باشم . چون همه طرف تصمیم و برنامه ریزی من نیستم و از طرفی فکر می کنم این لک بینی ی های پی در پی و کمر درد ناشی از این موضوع باشد و حتی عدم تمرکزم در صخره نوردی .

پل: بیانگر تصمیم مهم در زندگی و یا محل اتصال بحرانی در زندگی من باشد . یک دوره گذار در زندگی، به مرحله جدیدی در زندگی خواهم رفت ، اگر روی آب باشد یعنی یک مرحله احساسی .. شاید باید کم کم از مدل آکادمیک و درس و کتابی که می خوانم فاصله بگیرم و تمامی خوانده را وارد مرحله عمل کنم . تجربه زندگی ، عشقو دوست داشتن و همراهی .

اتوبوس :اگر می ترسم سوار اتوبوش اشتباه شده باشم می ترسم انتخاب درستی نکرده باشم و یا در مسیری اشتباه پا گذاشته باشم ولی تک نگاهی به داشنگاه دارم پس فکر کنم می تونه انتخابم همراهی باشه و می دانم با تکیه بر دانش و مطالعه می تونم تجربه ام را تا حدودی به نتیجه درست برسونم  . هرچندته دلم از سکس ترس دارم و شاید حتی کمی بدم میاد ولی گاهی فکر میکنم می تونم همین موارد را هم اگر همراهم خوب ابشد کم کم لذت بخش ترش کنم.

گم شدن :مسیر زندگی را گم کرده ام یا نگرش خودم را نسبت به اهدافم از دست داده ام ، فکر میکردم تا آخر عمرم قراره درس بخونم و کار کنم ولی این تمامی معنای زندگی برای رشد و بالندگی نیست باید بتونم همراه آدمی دیگری هم بشوم و زندگی را تجربه کنم . تمامی خوانده ها را بتونم حالا تجربه کنم و شکست بخورم و دوباره خودم را بسازم . نمیدانم سن بعثت پیامبری برای تجربه دیر است یا زود ولی برای من الان داره این شرایط اط نظر فکری ایجاد میشه . دلم می خواد کسی باشد که به اون تکیه کنم و همراهیش باشم ولی قرار نیست دیگه خودم را ول بدهم ولی دوست دارم رها شم تو آغوش حمایتی کسی .. هرچند بابا هست .. مامان هست ولی آدم .. من دوست دارم کس دیگری از جنس دیگری باشد . 

لباس گرم :لباسهام گرم و جدید بود و برای خودم جالب بود مخصوصا کلاه . شاید بیانگر اینه که  من نگرش و باور جدیدی دارم پیدا میکنم . کلاه هم به سر داشتم که بیانگر این است که میخواهم جنبه ای از خودم را بپوشانم و یا پنهان کنم .. شاید این نیاز به بودن و همراهی با کسی را دارم پنهان میک نم در حالی که به شدت به حضور آن نیاز دارم .

حمام :از نظر فیزیکی و واحساسی تمیز کنم . پاکسازی درون و بیرون می خواهم وجودم را از عادات و خواسته های قدیمی پاک کنم .

لباس کثیف :تغییر در شخصیت خودم ، عادات قدیمی و طرز فکرم را تغییر بدهم . شاید همین باشه .. نیاز دارم فکر کنم من نباید تا آخر عمرم حامی پدر ومادربا شم و انتظار داشته باشم آزاده هم مثل من فکر کنه . هر کسی مسئول زندگی و کیفیت آن هست و می تونه برای سعادت خودمش بالانس خیلی چیرها را بالا و پایین ببره . من نیاز دارم تغییر کنم و انتظار داشتن را از زندگی ام پاک کنم . انتظار داشتن باعث میشه خیلی از روابط و ارتباطات نابد بشه . من نباید از باباا انتظار داشته باشم که من را هم همونطر که آزاده را دوست داره دوست داشته باشه .

سوسک : با جنبه نامطلوب زندگی ام روبه رو شوم و آنها را ارزیابی کنم . مثل انتظار داشتن ، ترسو بودن و حسادت و خشم و کلافگی

حباب :شادی و نشاط .. شاید وقتی سوسک و حباب از در حموم رفتن بیرون نمای دز این باشد که من می تونم یک سری احساست تلخم را رها کنم و شادی و نشاط وارد روحم بشود .

عنکبوت : واقعن عنکبوت در حمام خیلی بیگانه و عجیب بود . واقعا شاید عنکبوت برای من حس فاصله گذاری و دروی دارد . می خواهم مدتی از خانواده و افرادی که دوستشون دارم دور باشم و بخودم بیام و بتونم تصمیم بگیرم . خلاقیت و پادشا بابت سخت کوشی . امیدوارم پر از اتفاقت خوب باشد و من به آرزوهایم برسم .

نقل این صحبتا نیست ،داستان تفاوتها است ....
ما را در سایت نقل این صحبتا نیست ،داستان تفاوتها است . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasarofodvani بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:37